محل تبلیغات شما



چگونه بصورت کاربردی PMBOK  را در پروژه های EPC پیاده سازی کنیم؟
قبل از پاسخ به این مساله ترجیح میدم که خلاصه ای ار بکارگیری استاندارد در ارائه خدمات بپردازم. چرا باید از استاندارد استفاده کنیم؟ و تعریف استاندارد؛ 
"داشتن نظم و معیار و تعیین اندازه و مهم‌تر از آن رعایت حدود و ارزیابی ها، برای تعیین کیفیت و مشخصات مطلوب یک کالا یا خدمات را استاندارد می‌گویند. استانداردها دارای چهار محور کاملاً مجزا، یعنی ماهیت محصولات»، امور مدیریتی»، ارزیابی و انطباق‌ها» و مسئولیت‌های اجتماعی» هستند." 
پس بکارگیری و استفاده از تمامی موارد حاضر در تعریف ارائه شده استاندارد، موجب خواهند شد که خیلی مدون و مشخص نسبت به تحویل محصول یا خدمات قابل ارائه در یک پروژه، مطابق با سرفصلهای استاندارد اقدام نمائیم و یا در صورت عدم تحویل از طرف مشتری/کارفرما، بتوانیم با شفافیت کامل از کار انجام شده خود دفاع و ارجاع نمائیم. 
اهمیت استفاده از استاندارد PMBOK مخصوصا در پروژه های EPC ؛
اصل کار تیم مدیریت پروژه های EPC بر پایه هماهنگی و یکپارچگی میان فازهای مهندسی، خرید و تدارکات و ساخت تا راه اندازی و تحویل نهایی محصول/خدمات پروژه، بنا شده است که همین امر، باعث شده که تیم ها مدیریت پروژه اغلب در شرایط حساس و پر فشار فرآیندهای آغازین پروژه قرار گیرند، که موجب از دست رفتن مهمترین زمان پیاده سازی و بکارگیری استاندارد PMBOK میگردد. 
که دقیقا زمان تعریف رویه ها و دستورالعمل های بکارگیری از فرآیندها و حوزه های دانش این استاندارد میباشد. این در حالی است که سازمان ها و شرکت های بر پایه EPC، اغلب منتظر پیاده سازی سازمانی این استاندارد ها می باشند، که متاسفانه بعلت سورفتارهای سلیقه ای مدیران سازمان و اختلاف نظرها پیاده سازی استاندارد مدیریت پروژه PMBOK به همان مدرک استاندارد OPM3 سازمانی بسنده می نمایند و از لحاظ بکارگیری استاندارد در پروژه ها بعلت زیرساختهای پرهزینه و زمانبر، و معمولا ناهمگون و وسواسی در ابتدای راه، بکارگیری استاندارد محکوم به منقضی شدن میشوند! درصورتی که میتوان در ابتدای فرآیندهای آغازین و تدوین برنامه مدیریت پروژه، نسبت به تعریف و تدوین Procedure هایی با موضوع بکارگیری هریک از فرآیندهای ۵گانه پروژه که در خود سرفصلهای حوزه‌های دانش مدیریت پروژه را بصورت خیلی خلاصه و ساده که تنها شامل موارد موجود در "ورودی-ابزارها و تکنیک ها-خروجی" های هریک از حوزه‌های دانش PMBOK باشند، تدوین نمایند، که با توجه به زمان پروژه نسبت به توسعه بموقع و طرح ریزی هریک از رویه/دستورالعمل (Procedure)های زیرمجموعه هرکدام از فرآیندها اقدام نمود. 
دامنه کاربرد بکارگیری استاندارد PMBOK:
 بکارگیری و تدوین رویه/دستورالعمل های استاندارد مدیریت پروژه PMBOK، باعث میگردد تیم ها و مدیران پروژه‌های EPC، نسبت به مستندسازی و فراهم کردن مدارک لازم مطابق با سرفصلهای این استاندارد جهت تحویل نهایی پروژه اقدام نمایند، که این امر باعث سهولت در فرایندهای مدیریت و کنترل یکپارچه پروژه های بسیار بزرگ EPCراحت تر و با دقت بیشتری نسبت به زمانی که تنها طبق بندهای ناقص قراردادهای EPC به طول می انجامد، بکار گرفته شود. 
نتیجه؛
از آنجایی که تحویل پروژه‌ها (چه موفق در اتمام پروژه،  و یا نا موفق در پروژه های ناتمام)، بر اساس مدارک پایانی تحویل نهایی به انجام میرسند، پس، بکارگیری استاندارد PMBOK به همین سادگی موجب داشتن دعاوی مستند بر پایه استاندارد جامع PMBOK، خواهد گردید. که اکثرا مطابق با بندهای اخلاق مدیریت پروژه، این مهم باعث خواهد گردید که تمامی قصور الصاقی به تیم های مدیریت پروژه، با درجه تخریب بسیار پائین تری در مقایسه با عدم بکارگیری از استاندارد PMBOK در پروژه های این‌چنینی، صورت پذیرد. 


برای در یافت سوالات و پاسخ کنکور ارشد مهندسی صنایع - صنایع 90 و صنایع سیستم 90 سازمان سنجش برای ورودی دانشگاه های دولتی به آدرس زیر مراجعه نمائیید: فعلا صورت و جواب سوالات آمار و احتمال صنایع را از اینجا  و سوالات و پاسخ کنکور سیستم را از اینجا  دانلود کنید.

در این اولین فرصت بقیه ی جواب ها را هم درج می کنم.


امروزه مانند گذشته مصر ف کنندگان دیگر حاضر به پذیرش هرنوع کالا یا خدمتی نیستند و از این رو سازمان هایی از دور رقابت خارج می شوند که نتوانند انتظارات مشتریان خود را تامین کنند. مدیریت کیفیت فراگیر فرآیندی است که براساس آن مدیریت با مشارکت کارکنان، مشتریان و اعتباردهندگان به بهبود مستمر کیفیثت می پردازد. هر فردی در سازمان از مدیر اجرایی تا پا یین ترین سطح کارکنان در فرآیند مدیریت کیفیت فراگیر مشارکت دارند. ارائه کیفیت به همه مشتریان یکی از چالش های مدیریت کیفیت فراگیر در بازار رقابت جهانی است. مدل چنگالی یکی از مدل های مدیریت کیفیت است که از نظر تئوری براساس سیستم دانش بنیادی دمینگ و از نظر عملی براساس سیستم های کنترل کیفیت فراگیر ژاپنی ها تنظیم شده است مدیریت کیفیت فراگیر کمی ماده مغذی برای تغذیه سازمان است تا کارکنان آن انرژی لازم برای تحول کیفی را دریافت دارند.
امریکا که مهد مهندسی صنایع است تمامی پیشرفتهای خود در اکثر زمینه ها را مدیون مهندسی صنایع است.استفاده از مدلهای مختلف این رشته در زمینه های تولید-مدیریت پروژه(حتی پروژه های نظامی)-تعالی سازمانی-مهندسی مجدد.ISO و بقیه موارد که همه مهندسان صنایع از آنها اطلاع کافی دارند،نتیجه اش میشود کشوری به نام امریکا که در جهان حرف اول را می زند.در عوض در ایران به جای پیشرفت شناسایی این رشته،پسرفت آنرا میبینیم.طوریکه به عنوان مثال امتیاز مدرک مهندسی صنایع جهت رتبه بندی شرکتهای پیمانکاری در رشته صنعت از 250 امتیاز به 125 امتیاز کاهش یافته.البته این موضوع ناآگاهی مسئولان ذیربط را نسبت به توانایی های مهندسان صنایع نشان میدهد.لذا وم ایجاد سازمان نظام مهندسی صنایع جهت شناسایی توانمندی ها و استفاده از فارغ التحصیلان این رشته در زمینه های مختلف صنعتی و عمرانی و تحقیقاتی و.بیش از پیش هویدا میباشد.لازم به ذکر است تفکر تاسیس این نظام سابقه طولانی دارد که متاسفانه تا کنون به ثمر نرسیده است.
تا اواخر سالهای ۱۹۴۰ توسعه مهندسی صنایع مبتنی بر روشهای سنتی تیلور ، گانت و گیلبرت بود . بعد از جنگ جهانی دوم و در اواخر سالهای ۱۹۴۰ و اوایل ۱۹۵۰ ، تحقیق در عملیات به واسطه موفقیتهای بدست آمده در جنگ ، جای خود را در فعالیتهای صنعتی ، بخشهای خدماتی و سازمانهای دولتی و خصوصی باز كرد . مفاهیمی كه توسط تیلور ، گانت ، گیلبرت و دیگران توسعه داده شده بودند نیازمند تحلیل مقداری دقیق تر و روشهای سیستم گرا بودند كه تا آن زمان بصورت سنتی به كار گرفته می شدند . ظهور تحقیق در عملیات ، نقطه عطفی در تحول روشهای مهندسی صنایع بود كه نتیجه آن توسعه روشهای مقداری ، الگوریتمهای ریاضی و . بود كه در بكارگیری موثر مفاهیم توسعه یافته توسط تیلور و دیگران استفاده شد . ممكن است این پرسش مطرح شود كه آیا مهندسی صنایع و تحقیق در عملیات یك نظام واحد هستند یا دو نظام جدا از هم ؟ تاریخ مهندسی صنایع و تحقیق در عملیات جدای از هم است اما فلسفه وجودی هر دو یكی است ؛ یعنی ارائه راه حلهای موثر و كارا برای مسائل مربوط به طراحی ، تحلیل و ارزیابی .
در طول حیات صنعتی، ابزارها / راهکارهای مختلفی به منظور بهبود وضعیت تولید از نظر کمی و کیفی مورد نظر بوده است. کمیت تولیدات صنعتی در ابتدای روند گسترش صنعت، به عنوان پارامتر اساسی جهت ادامة حیات سازمان ها بوده است در حالیکه با گذر از زمان، اهمیت کیفیت محصولات برای حفظ بازار فروش به عنوان پارامتر تعیین کننده ای در سرنوشت سازمان ها شناخته شده است. در این راستا، ابزارهای متعددی جهت بهبود این پارامتر اساسی توسط بشر استفاده شده است. در این برهه از زمان که دنیای رقابتی نیاز به برترین ها جهت باقی ماندن در شرایط رقابتی دارد، متدولوژی شش سیگما (6d) به عنوان روشی سیستماتیک جهت به کارگیری منسجم از ابزارهای مختلف کیفی مطرح گردید. در این متدولوژی سعی بر کاهش انحرافات فرایندها می باشد که اهداف اساسی در به کارگیری آن را می توان در مواردی شامل کاهش تغییرات، کاهش عیوب، بهبود بازدهی، بالا بردن رضایت مشتری و بهبود در مسائل مالی خلاصه نمود. شش سیگما زمانی در صنعت به عنوان یک ابزار قوی و مؤثر کاربرد خواهد داشت که اقدامات اصلاحی و پیشگیرانه کوتاه مدت یا بلند مدت قادر به بهبود فرایند نباشند. در صورت نیاز به شناخت علل اساسی و مزمن ایجاد انحراف ذاتی در فرایند، استفاده از این روش بسیار مفید است.
در این مقاله، متدولوژی شش سیگما و تجزیه و تحلیل بدست آمده از هریک از ابزارها تشریح می گردد. سپس پایه ریزی شش سیگما به صورت کاربردی در یکی از صنایع خودروسازی مد نظر قرار می گیرد که منجر به بهبود شامل کاهش هزینه، ضایعات، دوباره کاری ها و غیره می شود. تاکنون تصور مدیران از روش های بهبود کیفیت تنها افزایش هزینه جهت دستیابی به این هدف بوده است. ولی مطرح شدن متدولوژی شش سیگما بر این باور مدیران خط بطلانی می کشد و نشان می دهد که افزایش سطح کیفیت منجر به کاهش هزینه و سرعت تولید می گردد. این پارادایم ذهنی برخلاف نظریات قبلی که افزایش سرعت و کاهش هزینه را عامل بهبود کیفیت می دانستند، در نظریة جدید هدف افزایش سطح کیفیت می باشد که اثراتی مانند افزایش سرعت و کاهش هزینه های تولید را به دنبال دارد. این تغییر الگوی ذهنی، موتور محرکی است که مدیران را به استفاده از این ابزار جهت بالا بردن سرعت و کاهش هزینه تولید سوق می دهد.


در این مقاله تاریخچه شکل‌گیری و تکامل مهندسی صنایع و تغییر آن از مهندسی صنایع سنتی به مهندسی صنایع و سیستم‌ها شرح داده می‌شود. مهندسی صنایع و سیستم‌ها، تعریف و جایگاه آن در سازمان بررسی می‌شود. در پایان به برخی از فعالیت‌های مهندسی صنایع و سیستم‌ها اشاره می‌شود. تاریخچه مهندسی صنایع، سیر شکل‌گیری مهندسی صنایع تا جنگ جهانی دوم، تکامل مهندسی صنایع بعد از جنگ جهانی دوم، ارتباط مهندسی صنایع با مدیریت، تحقیق در عملیات، مهندسی سیستم، علوم کامپیوتر، علم آمار، علم مدیریت، مهندسی فاکتورهای انسانی، رشته مهندسی صنایع و سیستم‌ها، تعریف مهندسی صنایع، نقش مهندسی صنایع و سیستم‌ها در سازمان، حوزه‌های فعالیت مهندسی صنایع و سیستم‌‌ها شامل مطالعات امکانپذیری، استقرار کارخانه یا سازمان، طرح‌ریزی واحدهای صنعتی و خدماتی، برنامه‌ریزی حمل و نقل، جانمایی بخش‌ها، ارزیابی کار و زمان، کنترل موجودی، برنامه‌ریزی تولید، سیستم‌های برنامه‌ریزی مواد موردنیاز، برنامه‌ریزی نگهداری و تعمیرات، کنترل کیفیت، مدیریت و کنترل پروژه، برنامه‌ریزی نیروی انسانی و سیستم‌های حقوق و دستمزد، مهندسی فاکتورهای انسانی و سیستم‌های اطلاعات از جمله مباحث این مقاله هستند
امروزه کسب مزیت رقابتی درگرو این است که سازمانها در ابعاد مختلف به سمت سرآمدی و برتر شدن حرکت کنند. ایجاد رقابت با رعایت اصول اخلاقی به این معنی است که با شیوه علمی و با برنامه ریزی راهبردی درجهت قوی کردن سازمان گام برداشت.
برای ایجاد کسب مزیت رقابتی راهکارهای زیادی وجود دارد که لازم است به تناسب شرایط فرهنگی، ی، انسانی و ساختاری راهکارهای مناسبی به کار گرفته شود. یکی از راهکارهایی که از تناسب فرهنگی، انسانی و ساختاری بیشتری با شرایط سازمانی و کسب و کار بومی برخوردار است و درعمل نیز در بعضی از سازمانها به اثبات رسیده مدل سرآمدی یا استاندارد (EUROPEAN, FOUNDATION, QUALITY, MANAGEMENT)E.F.Q.M است.
استقرار مدل سرآمدی در سازمانها دارای دستاوردهای زیادی است که از آن جمله به وجود آمدن مزیت رقابتی و توجه به خواسته ها و نیازهای مشتریان درهمه ابعاد است. برای کسب سودآوری، لازم است ابتدا در ابعاد مختلف توانمندسازهای سازمان را تقویت و از طرف دیگر نتایج حاصل از توانمندسازها را تبدیل به خدمات، کالا و محصول برتر و مشتری پسند کرد. براین اساس و باتوجه به اهمیت مدل سرآمدی در کسب و کار، دراین مقاله سعی بر آن است مفهوم مزیت رقابتی، راهکارهای کسب مزیت رقابتی، بنیادهای سازمانهای متعالی و نقش مدل سرآمدی در کسب مزیت رقابتی تبیین شود.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

صنعت گردشگری قشم